دانلود PDF کتاب در ولایت هوا هوشنگ گلشیری 📕
وب سایت بانک فایل PDF کتاب در ولایت هوا هوشنگ گلشیری 📕 95 صفحه را برای شما دوستان آماده کرده است. بعد از چهل روز و چهل شب ریاضت بالاخره متوجه می شود که موفق شده است. نه در و نه پرده تکان نخورد. تکه نور مثل یک سکه طلا هنوز روی موزاییک ها بود و حالا در گوشه سمت راست این طبقه افتاده بود. فقط بویی مثل نخ نازک از بخور و بخور بیرون می آمد که مثل بوی چرم کهنه خیس بود که نشت کرد و مثل کلاف شد و حتی غلیظ تر از آن چیزی بود که وقتی سرش را تکان می داد باز می شد. در نسخه ذکر شده است که او مستقیماً روبروی شما می ایستد و هر دو دستش را روی سینه قرار می دهد و با زبانی خشن انگار که لبه تیز شنی روی پنجره می کشد می گوید: «من غلام حلقه هستم. جلوی گوش هایت.” دستور بده.» اما میرزا هر طور که نگاه می کرد، هیچ کس جلویش نبود. حتی پشت سر و دو طرف اش نبود. او باید به اندازه یک قاتل باشد تا بتواند پشتش را تا سر خم کند. به هوا می زند شاید با بازو یا جادوی اش هوا را از بین ببرد، آن وقت سرش به ابرها می رسید، شاید به خاطر این همه پس انداز بود که در بادام از دست داده بود، بعد دستش را دراز کرد و بیرون آورد. عینکی که از عینک شاخ زده بود، پیراهن عربی اش را پاک کرد و روی چشمانش گذاشت. با سایت بانک فایل همراه باشید.
کتاب در ولایت هوا هوشنگ گلشیری
PDF کتاب در ولایت هوا هوشنگ گلشیری
دانلود PDF کتاب در ولایت هوا هوشنگ گلشیری
دانلود کتاب در ولایت هوا هوشنگ گلشیری
در ولایت هوا هوشنگ گلشیری
دیدگاه ها